آیا هدف وسیله را توجیه می کند؟» یک سوال سنتی و قدیمی است. سوال متاخری وجود دارد که با رویکرد پدیدارشناسانه مطرح می شود و اتفاقاً مبداء تحولات متاخر است و آنهم اینکه «آیا وسیله ممکن است اهداف را تغییر دهد؟». با انقلاب اسلامی بنا بود افق های نوینی در شیوه ی نگرش و زیست ارائه شود تا بشر عسرت زده ی معاصر از قید بندگی فکری و معیشتی غرب رها شود. «استقلال طلبی» رکن انقلاب اسلامی بود. استقلال با شعار «نه شرقی نه غربی» معنا می شد. استقلال فکری و فرهنگی از غرب لیبرال و شرق کمونیست. توقع متفکران این بود که انقلاب اسلامی مبنای اندیشه جدیدی شود تا با ابتنای به آن تمدن جدید بنیان گذاشته شود. اما ساده انگاران صرفاً به این می اندیشیدند که استقلال ابعاد سیاسی و اقتصادی و معیشتی دارد. بسیاری از مسوولان نظام اسلامی صرف خودکفایی اقتصادی و سازندگی را ملاک قرار داده بودند. با پایان یافتن جنگ تحمیلی دولتمردان به درستی
جبران لطمات ناشی از جنگ
و پی ریزی سخت افزارانه ی کشور را در اولویت قرار دادند. طبعاً هیچ نسخه ی
آماده ای برای پیشرفت با معنا و مبنای اسلامی- ایرانی موجود نبود.
بنابراین دولتمردان به نسخه های رایج روی آوردند و البته این گرایش مبنای
نظری هم داشت. به عبارتی رو آوردن دولت سازندگی به مدل های شتاب زده ی
اقتصادی غرب لیبرال فقط از سر ضرورت و ناچاری نبود بلکه شواهد نشان می دهد
تمایل به این کار هم وجود داشته است. می توان پیش بینی کرد که در جریان این
شیوه ی مدیریت کشور، ارزش ها و فرهنگ انقلابی درمعرض خطر و آسیب قرار می
گیرند. دولت مدرن می بایست به دامن متخصصین چنگ می زد و چشم بر آرمان ها می
بست. اتفاقی که خیل عظیم متدینین و وارثان دفاع مقدس را در نگرانی عمیقی
فرو برد. بتدریج دولت مدرن سازندگی به تئوری خود نزدیک می شد: «تکنوکراسی»؛
اینکه یاران اکبر هاشمی رفسنجانی صریحاً خود را تکنوکرات بنامند اتفاق
جالبی است هرچند اگر هم تصریح نمی کردند در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمی
کرد.
«تکنوکرات ها با شیوه های غربگرایانه در ابتدای امر قرار بود بار انقلاب را بدوش بکشند. آنها می گفتند با شعار و آرمان نمی توان برای مردم نان و مسکن فراهم کرد. پیشرفت از مسیر رفتارهای عملگرایانه می گذرد. اما تکنوکرات ها نمی دانستند که ابزار و شیوه، بدون اقتضاء و بی جهت نیست. ابزار و شیوه ماهیتی دارد و هدف خود را دنبال می کند. ماجرای مجنون و شترش بود که نه مجنون را به لیلی می رساند و نه شتر را به کره اش. همین هم شد. تکنوکرات ها کم کم به اقتضائات نظری ابزارهای غربی ایمان آوردند و به آرمان های انقلاب اسلامی «لبخند انکار زدند». دیری نگذشت که آنها بسیاری از آرمان ها را گزاره هایی کلّی و دور از دسترس و تخیلی دانستند و مدعی شدند که مردم از این حرف ها خسته شده و از شعارها ملول و رویگردان اند.
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |