موعود

اشتراک اطلاعات

موعود

اشتراک اطلاعات

اوباما روزی راننده کمپرسی‌ست و روز دیگر گارسون!



رئیس‌جمهور آمریکا یک روز همچون گارسون علیه ایران میز می‌چیند و یک روز همچون راننده کمپرسی وعده تخلیه آجر بر سر نقض‌کنندگان تحریم‌های ضدایرانی را می‌دهد.
 

بزمانی فروریختن یک تن آجر کار کامیون‌های کمپرسی تلقی می‌شد که با سر و صدای زیاد خود برای همه مزاحمت ایجاد می‌کردند اما این روزها به‌نظر می‌رسد دولت آمریکا نه‌تنها همچون یک گارسون بر روی میز گزینه می‌چیند، بلکه همچون کامیون کمپرسی به‌دنبال تخلیه آجر بر سر شرکت‌های نقض‌کننده تحریم‌های ایران نیز هست.

نیز اقتصاد ایران قابلیت رهایی از وابستگی به نفت را دارد.

طی ماه‌های آینده باید منتظر خالی شدن آجرهای بیشتر آمریکایی بر سر شرکت‌های نقض‌کننده تحریم‌های ایران باشیم. این مسیری است که واشنگتن به‌سادگی از آن بازنخواهد گشت، حتی اگر به‌معنی نقض توافقات بین‌المللی باشد.

   
ادامه مطلب ...

جان چسبید یا نه؟ تا شما باشین دیگه خزعبلات نگین

نو

این هم جواب ملت بزرگ ایران به رجز خوانی های امثال باراک اوباما و جان کری و اون خانم شرمن . حالا باز هم فکر می کنید که ایران از شما می ترسه؟ یا نکنه فکر کردید که ما هم مثل محمدرضا پهلوی بی عرضه ایم که هر چی شما گفتین بگیم چشم؟

جواب شما فقط این دو بیت شعر بس:

ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم         در ره عشق سزاوارتر از صد مردیم

هر زمان بوی خمینی به سر افتد ما را        دور سید علی خامنه ای میگردیم 

کی میدونه چرا 18 سال اسارت شهید لشکری طول کشید؟

اولین اسیر در دوران جنگ چرا آخرین آزاده به میهن باز می گردد؟ آیا می دانید؟

بله صدام او را به عنوان برگ برنده  نگه داشته بود!!!!!!!!!!

اگه او اعتراف به دلخواه صدام می کرد ، بهترین زندگی در غرب را برای خودش تهیه می کرد اما ایران به عنوان متجاوز جنگی شناخته می شد!!!!!!!!



پس همه این 18 سال برای این بود؟

اگه ماجرا را می دانی که هیچ اگه نمی دانی به ادامه مطلب مراجعه کن.

 

ادامه مطلب ...

بکش زیپ دهنتو


**وندی شرمن، معاون سیاسی وزیر امور خارجه ایالات متحده: «ما دلیلی برای باقی ماندن فردو و رآکتور آب سنگین نمی‌بینیم»؛ «ایران اخیراً به طور قابل مشاهده‌ای غذا به مردم فقیر در جامعه داد که به نوعی نشان‌دهنده این است که کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها تأثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است».

-وندی شرمن هم کم سواده؛ مطمئنم بیسواد حتی فارسی نمی‌تونه حرف بزنه و هم از یه جای خاص (دولت آمریکا) تغذیه میشه؛ اینقد مزخرفاتش رو ریشیر نکنید حرف رئیس جمهور درسته.

 

 

- 

 

فکر می‌کنم صحبت‌های وندی شرمن از ترسیم قحطی و صف غذا در تهران صرفاً برای حفظ ذهنیت مردم آمریکا در مورد ایران است و به قول دوستان  غافل  یا خیلی خوشبین مصرف داخلی دارد!

سوریه مظلوم تر از همیشه....


قوق بشر از نوع امریکایی؛ اسرائیلی و عربی

تف بر قبر پدر هر چی وهابی آشغاله

جنازه این دختر مسیحی در حالی پیدا شد که وی به شکلی غیرانسانی به ستونی در شهر بسته شده بود و در زیر پای وی کاغذی پیدا شد که روی آن نوشته بود «تف بر او»!

ای عرب های بی غیرت، کاش اندازه این دختران سوریه تعصب و غیرت داشتید.

 درود خدا بر شیرزنان و دختران  دلیر و پاک سوریه.

حتماً این کودکان هم تروریست بودند که این طور وحشیانه اونها رو کشتین.

لشکر شیطان در سوریه (تف بر رویتان باد)

ای کاش می توانستم واقعیات سوریه را به شما نشان دهم که ببینید نهایت پستی این وهابی های کثیف تا به چه حد است ولی صد حیف که تحمل دیدنشان را ندارید.

طنز بسیار جالب برای درک بهتر مفهوم اصطلاحات سیاسی



 

سوسیالیسم: دو گاو دارید. یکی را نگه می دارید. دیگری را به همسایه خود می دهید.

کمونیسم: دو گاو دارید.دولت هر دوی آن ها را می گیرد تا شما و همسایه تان را در شیرش شریک کند.

فاشیسم: دو گاو دارید.شیر را به دولت می دهید. دولت آن را به شما می فروشد.

کاپیتالیسم: دو گاو دارید.هر دوی آن ها را می دوشید.شیرها را به زمین می ریزید تا قیمت ها همچنان بالا بماند.

نازیسم: دو گاو دارید.دولت به سوی شما تیراندازی می کندو هر دو گاو را می گیرد.

آنارشیسم: دو گاو دارید.گاوها شما را می کشند و همدیگر را می دوشند.

سادیسم: دو گاو دارید. به هر دوی آن ها تیر اندازی می کنید و خودتان را در میان ظرف شیر ها می اندازید.

آپارتاید: دو گاو دارید. شیر گاو سیاه را به گاو سفید می دهید ولی گاو سفید را نمی دوشید.

دولت مرفه: دو گاو دارید. آن ها را می دوشید و بعد شیرشان را به خودشان می دهید.

بوروکراسی: دو گاو دارید.برای تهیه شناسنامه آن ها 17 فرم را در 3 نسخه پر می کنید ولی وقت ندارید شیر آنها را بدوشید.

سازمان ملل: دو گاو دارید.فرانسه شما را از دوشیدن آن ها و آمریکا و انگلیس گاو ها را از شیر دادن به شما وتو می کنند. نیوزلند رأی ممتنع می دهد.

ایده آلیسم: دو گاو دارید، ازدواج می کنید. همسر شما آن ها را می دوشد.

رئالیسم: دو گاو دارید. ازدواج می کنید. اما هنوز خودتان آن ها را می دوشید.

متحجریسم:دو گاو دارید. زشت است گاو را بدوشید.

فمینیسم: دو گاو دارید.حق ندارید گاو ماده را بدوشید.

پلورالیسم: دو گاو نر و ماده دارید هر کدام را بدوشید فرقی نمی کند.

لیبرالیسم:دو گاو دارید. آن ها را نمی دوشید چون آزادیشان محدود می شود.

دمکراسی مطلق: دو گاو دارید.از همسایه ها رأی می گیرید که آن ها را بدوشید یا نه

سرگرد غفور جدی (افتخار بی تکرار ایران )




... یکی از میهن پرست ترین خلبانان نیروی هوایی ارتش ایران بود! پس از انقلاب تنها به جرم دریافت نشان افتخار از نظام شاهنشاهی از ارتش اخراج و درجه ی سرگردی اش گرفته شد...
او در یکی از خطرناک ترین مانورهای هوایی جهان با نام چهارراه مرگ که در آمریکا برگزار شد به عنوان نماینده نیروی هوایی ایران در مانور حضور داشت و تماشاگران را بهت زده کرد که با این سن کم این چنین بر رکاب جنگنده اش جولان می دهد... و نام ایران را در فهرست دارندگان برترین خلبانان جهان به ثبت رساند...
در روز آغاز جنگ (ساعت یازده آخرین روز شهریور ماه هزار و سیصد و پنجاه و نه) در شهرش بوشهر مشغول جمع آوری وسایل خانه اش برای آمدن به تهران بود که شاید بتواند در پایتخت کاری تازه پیدا کند! هنگام حرکت از خانه اش به سوی تهران ، صدای مهیب انفجار بمب های عراق بر پایگاه ششم شکاری (بوشهر) ، توجه اش را برمی انگیزد... بی آنکه فکر کند که ارتش در حقش ظلم کرده و او را پس از خدمت های صادقانه سالیان سال ، تنها برای دریافت نشان افتخار از نظام پیشین ، اخراج کرده!!! شتابان لباس پروازش را از میان وسایلش بیرون می کشد و به پایگاه ششم شکاری بوشهر باز می گردد... به ورودی پایگاه که می رسد دژبانی از ورودش جلوگیری می کند! چرا که او دیگر در استخدام ارتش نبود............
غفور دوباره سرگرد می شود و دوباره بر رکاب فانتوم ها در برابر دشمن جولان می دهد تا سرانجام پس از دهها پرواز دلاورانه و پیروزمندانه در راه دفاع از خاک پاک ایران ، سرانجام در نبردی نابرابر عقاب تیزپروازش فانتوم ، مورد اصابت موشک عراقی قرار گرفت... و در نزدیکی ماهشهر از آسمان ایران جدا شد تا با اجزای بدنش ، ذرات خاک ایران را بسازد... .

فراموش نکنیم از کجا آمده ایم ...



منشی رئیس با خود فکر کرد شاید برای گرفتن تخفیف شهریه آمده اند یا شاید
هم پسرشان مشروط شده است و می خواهند به رئیس دانشگاه التماس کنند.
پیرمرد مؤدبانه گفت: «ببخشید آقای رییس هست؟ » منشی با بی حوصلگی گفت:«
ایشان تمام روز گرفتارند.» پیر مرد جواب داد : « ما منتظر می مونیم. »
منشی اصلاً توجهی به آنها نکرد و به این امید بود که بالاخره خسته میشوند و پی کارشان می روند. اما این طور نشد. بعد از چند ساعت ، منشی خسته
شد و سرانجام تصمیم گرفت مزاحم رییس شود ، هرچند ازاین کار اکراه داشت.
وارد اطاق رئیس شد و به او گفت : « دو تا دهاتی آمده اند و می خواهند شما راببینند . شاید اگرچند دقیقه ای آنها را ببینید، بروند.» رییس با اوقات تلخی آهی کشید و سرتکان داد. نفر اول برترین دانشگاه کشور ..... ارائه دهنده چندین مقاله در همایش های علمی بزرگ دنیا و مجلات تخصصی ، صاحب چندین نظریه در مجامع و همایش بین المللی حتماً برای وقتش بیش از دیدن دو دهاتی برنامه ریزی نکرده است.
به علاوه اصلا دوست نداشت دو نفر با لباس های مندرس وارد اتاقش شوند و روی صندلی های چرمی اوریژنال لدر اطاقش بنشینند.
با قیافه ای عبوس و در هم از اطاق بیرون آمد. اما پیر زن و پیر مرد رفته بودند. بویی آشنا به مشامش خورد. شاید به این دلیل بود که خودش هم در روستا بزرگ شده بود.
رئیس رو به منشی کرد و گفت : نگفتن چیکار دارن ؟!
منشی از اینکه آنها آنجا را ترک کرده بودند با رضایت گفت : نه . از پنجره نگاهی به بیرون انداخت و به اطاقش برگشت.
موقع ناهار رئیس پیام های صوتی موبایلش را چک کرد :
" سلام پسرم ، می خواستم مادرت رو ببرم دکتر . کیف پولم رو در ترمینال دزدیدن ، اومدیم دانشگاه ازت کمی پول قرض کنیم . منشی راهمون نداد . وقتی شماره موبایلت هم را هم گرفتم دوباره همون خانم نگذاشت باهات صحبت کنم و گفت پیغام بذاریم. الان هم داریم برمی گردیم خونه ..."

عکس منتخب سال



نشستن مگس بر روی پیشانی باراک اوباما در هنگام کنفرانس خبری و از تصاویر منتخب سال 2013 به روایت یاهونیوز .